واکاوی رویکرد حکومت اسلامی به کثرت‌گرایی فرهنگی و زبانی در پرتو اصل قرآنی تعارف و احترام به تنوعات بشری به مثابه‌ی آیات الهی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 پژوهشگر پسا دکتری، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه فردوسی مشهد؛ بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، مشهد، ایران

2 دکتری، گروه فقه، دانشکده الهیات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

10.22081/jislamicgo.2025.72557.1038

چکیده

جهان معاصر به‌طور فزاینده‌ای با پدیده کثرت‌گرایی فرهنگی و زبانی روبه‌روست؛ پدیده‌ای که می‌تواند عامل غنا و شکوفایی تمدنی باشد یا، در صورت مدیریت نادرست، بستر منازعه و تجزیه اجتماعی. در چنین زمینه‌ای، مسئله چگونگی مواجهه یک حکومت اسلامی با تنوعات بشری اهمیتی ویژه پیدا می‌کند، به‌ویژه آنکه اسلام در متون مقدس خود، به‌ویژه قرآن کریم، اصول و مبانی روشنی برای تبیین نسبت میان تنوع و وحدت ارائه داده است. آیات کلیدی چون «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ...» (حجرات، ۱۳) و «وَمِنْ آیَاتِهِ اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ» (روم، ۲۲) از سویی حکمت الهی در تنوعات و ضرورت شناخت متقابل را تأیید می‌کنند و از سوی دیگر، ملاک برتری را نه نژاد و قومیت بلکه تقوا معرفی می‌نمایند. در کنار این، مفاهیمی چون «امت واحده» و «اعتصام به حبل‌الله» چارچوبی وحدت‌بخش را ترسیم می‌کنند که می‌تواند تنوعات را در ذیل هدفی مشترک و ارزش‌مدار هماهنگ سازد. مسئله اصلی این پژوهش آن است که چگونه می‌توان این دو اصل مکمل ـ پاسداشت ارزش ذاتی تنوع و اولویت‌بخشی به وحدت ایمانی ـ را به الگویی کارآمد برای حکمرانی اسلامی ترجمه کرد، به نحوی که هم از تهدیدات تفرقه جلوگیری شود و هم از فرصت‌های هم‌افزایی ناشی از تنوع بهره برده گردد. این پژوهش با هدف بازخوانی عمیق مبانی قرآنی مرتبط با کثرت‌گرایی و وحدت و استخراج دلالت‌های کاربردی آن‌ها برای حکمرانی در یک جامعه اسلامی شکل گرفته است. تمرکز اصلی بر این است که چگونه آموزه‌های قرآنی می‌توانند همزمان پذیرش و احترام به تنوعات زبانی، قومی و فرهنگی را با تقویت انسجام و هویت ایمانی جمع کنند. از این رو، تحقیق می‌کوشد چارچوبی الهیاتی ـ راهبردی ارائه دهد که بتوان بر اساس آن، سیاست‌گذاری فرهنگی و اجتماعی دولت اسلامی را در محیط‌های متکثر به‌گونه‌ای سامان داد که ارزش‌های تنوع حفظ و شکوفا شود، در عین حال، همبستگی امت اسلامی تقویت گردد. هدف فرعی نیز تبیین تمایز میان مفهوم قرآنی «ملت» به‌معنای راه و شریعت آسمانی با مفهوم مدرن ملی‌گرایی است تا از خلط مباحث نظری و سوءبرداشت‌های هویتی جلوگیری شود. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی با رویکرد «نقد مبانی» و استنباط راهبردی است. مرحله نخست، گردآوری داده‌ها از منابع اصیل شامل قرآن کریم و تفاسیر معتبر شیعه و سنی، همچنین اسناد و بیانات رهبران فکری جهان اسلام بوده است. در مرحله دوم، تحلیل محتوای آیات مرتبط صورت گرفت تا مفاهیم کلیدی همچون «تعارف»، «آیات الهی»، «امت واحده»، «حبل الله» و «ملت» از منظر مفسران کلاسیک و متأخر واکاوی شود. سپس، با مقایسه برداشت‌های فقهی، تفسیری و اندیشه‌سیاسی، نقاط اشتراک و افتراق آن‌ها شناسایی و برای استخراج اصول کاربردی در سیاست‌گذاری فرهنگی به‌کار گرفته شد. در نهایت، چارچوب پیشنهادی با استفاده از روش استنباطی، از سطح مفاهیم قرآنی به سطح راهکارهای اجرایی در حکمرانی ترجمه شد.
بررسی آیات قرآن و تفاسیر نشان داد که نگاه قرآنی به کثرت‌گرایی فرهنگی و زبانی نه یک نگاه تهدیدمحور، بلکه فرصت‌محور است. اصل «تعارف» بیانگر این است که تنوعات قومی و زبانی به‌مثابه نشانه‌های الهی، بستر شناخت و تعامل سازنده میان انسان‌هاست و نفی یا تحقیر آن‌ها، مخالفت با سنت تکوینی خداوند محسوب می‌شود. در عین حال، قرآن معیار برتری و نظم‌دهی اجتماعی را تقوا می‌داند که هویتی فراگیرتر از تعلقات قومی و جغرافیایی ایجاد می‌کند. مفاهیمی مانند «امت واحده» و «حبل‌الله» تأکید دارند که جامعه ایمانی باید ذیل عقیده توحیدی تعریف شود و وحدت آن با تمسک به دین الهی و ارزش‌های مشترک حفظ گردد. داده‌های پژوهش همچنین نشان داد که تمایزگذاری میان مفهوم قرآنی «ملت»، که به دین و شریعت نسبت داده می‌شود، با مفهوم مدرن «ملت» در قالب دولت‌ملت، ضرورتی نظری و عملی است؛ چراکه اولی بر پایه ایمان و رسالت تعریف می‌شود و دومی عمدتاً بر مرزهای سیاسی و تعلقات تاریخی استوار است. می‌توان برای پژوهش نتیجه گرفت که برای حکومتی اسلامی، ترکیب دو اصل یادشده به‌صورت یک ساختار دوگانه اما مکمّل ـ تنوع به‌عنوان یک واقعیت مشروع و وحدت ایمانی به‌عنوان جهت‌دهنده
این تنوع ـ می‌تواند مبنای سیاست‌گذاری فرهنگی و اجتماعی باشد. این ترکیب در عمل به راهبردهایی چون به‌رسمیت‌شناختن زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف در چهارچوب قانون و شریعت، رفع هرگونه تبعیض بر اساس قومیت یا زبان، ایجاد سازوکارهای نهادی برای گفت‌وگوی بین‌فرهنگی، و مقابله فعال با ایدئولوژی‌های تفرقه‌افکن منجر می‌شود. بدین‌ترتیب، حکومت اسلامی می‌تواند ضمن بهره‌مندی از ذخیره غنی تنوعات، هویت ایمانی و انسجام جامعه را تقویت کند و الگویی برای همزیستی مسالمت‌آمیز و پیشرفت تمدنی ارائه دهد که ریشه در اصول وحیانی دارد و پاسخگوی نیازهای پیچیده جامعه امروز است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Investigating the Islamic Government’s Approach to Cultural and Linguistic Pluralism in Light of the Qur’anic Principle of Taʿāruf and Respect for Human Diversities as Divine Signs

نویسندگان [English]

  • Reza MollazadehYamchi 1
  • Meisam Shoaib 2
1 Postdoctoral Researcher, Department of Qur’anic Sciences and Hadith, Ferdowsi University of Mashhad; Foundation of Astan Quds Razavi Research, Mashhad, Iran
2 PhD., Department of Jurisprudence, Faculty of Theology, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran
چکیده [English]

The contemporary world increasingly encounters the phenomenon of cultural and linguistic pluralism—a phenomenon that can serve as a source of civilizational richness and flourishing or, if mismanaged, as a ground for conflict and social fragmentation. In this context, the question of how an Islamic government should engage human diversities gains particular importance, especially since Islam, in its sacred texts—above all, the Noble Qur’an—offers clear principles and foundations for articulating the relation between diversity and unity. Key verses such as “O humankind, indeed We created you from a male and a female and made you peoples and tribes that you may know one another (li-taʿārafū) …” (al-Ḥujurāt, 13) and “And among His signs is the diversity of your tongues and your colors” (al-Rūm, 22) both affirm the divine wisdom in diversities and the necessity of mutual recognition, and also identify taqwā rather than race or ethnicity as the criterion
of merit. Alongside these, concepts such as the “single umma (ummatan wāḥidah)” and “holding fast to the Rope of God (ḥabl Allāh)” delineate a unifying framework that can harmonize diversities under a shared, value-oriented telos. The central problem of this study is how to translate these two complementary principles—upholding the intrinsic worth of diversity and prioritizing faith-based unity—into an effective model for Islamic governance that both forestalls the threats of division and harnesses the synergistic opportunities arising from diversity. This research aims to undertake a deep rereading
of Qur’anic foundations related to pluralism and unity and to extract their practical implications for governance in an Islamic society. Its primary focus is how Qur’anic teachings can simultaneously combine acceptance of and respect for linguistic, ethnic, and cultural diversities with the strengthening of cohesion and faith identity. Accordingly, the study endeavors to present a theological–strategic framework by which an Islamic state’s cultural and social policy-making in plural settings can be organized so that the values of diversity are preserved and allowed to flourish while the solidarity of the Islamic umma is reinforced. A subsidiary aim is to clarify the distinction between the Qur’anic concept of “milla” (a revealed way and sacred law) and the modern concept of “nation” in nationalist terms, in order to prevent theoretical conflations and identity misunderstandings. The method is descriptive–analytical with an approach of “critique of foundations” and strategic inference. First, data were collected from authentic sources, including the Noble Qur’an and authoritative Sunni and Shiʿi exegeses, as well as documents and statements of leading thinkers of the Islamic world. Second, content analysis of the relevant verses was conducted to examine key concepts—taʿāruf (mutual recognition), “divine signs (āyāt Allāh),” “single umma (ummatan wāḥidah),” “the Rope of God (ḥabl Allāh),” and “milla”—from the perspectives of classical and modern exegetes. Then, by comparing juridical, exegetical, and political-theory readings, points of convergence and divergence were identified and employed to derive applicable principles for cultural policy-making. Finally, through an inferential method, the proposed framework was translated from the level of Qur’anic concepts to the level of executive strategies in governance. Examination of the Qur’anic verses and commentaries showed that the Qur’anic view of cultural and linguistic pluralism is not threat-centered but opportunity-centered. The principle of taʿāruf indicates that ethnic and linguistic diversities—as divine signs—form a groundwork
for recognition and constructive interaction among human beings, and that denying or disparaging them constitutes opposition to God’s creational sunnah. At the same time, the Qur’an regards taqwā as the criterion of excellence and of social ordering, thereby engendering an identity that transcends ethnic and geographic affiliations. Concepts such as the “single umma” and “the Rope of God” emphasize that the community of faith must be defined under monotheistic belief and that its unity is preserved by adherence to the divine religion and shared values. The data also showed the necessity—both theoretical and practical—of distinguishing the Qur’anic “milla,” which is related to religion and sharīʿa, from the modern “nation” of the nation-state, since the former is defined by faith and mission while the latter is grounded largely in political borders and historical attachments. It can thus be concluded that, for an Islamic government, combining the two aforementioned principles as a dual yet complementary structure—diversity as a legitimate reality and faith-based unity as the orienting guide of that diversity—can provide the basis for cultural and social policy. In practice, this combination yields strategies such as recognizing different languages and cultures within the framework of law and sharīʿa; eliminating any discrimination based on ethnicity or language; creating institutional mechanisms for inter-cultural dialogue; and actively countering divisive ideologies. In this way, an Islamic government can, while benefiting from the rich reservoir of diversities, strengthen faith identity and social cohesion, and offer a model of peaceful coexistence and civilizational advancement that is rooted in revelatory principles and responsive to the complex needs of contemporary society.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Cultural Pluralism
  • The Principle of Taʿāruf
  • Divine Signs (Āyāt Allāh)
  • The Single Umma
  • Islamic Government
قرآن کریم.
آلوسى، محمود بن عبدالله. (1415ق). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی. بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون.
ابن‏ شهرآشوب، محمد بن على. (1369). متشابه القرآن و مختلفه. قم: بیدار.
ابن‏ عاشور، محمدطاهر. (1420ق). تفسیر التحریر والتنویر المعروف بتفسیر ابن عاشور. بیروت: مؤسسة التاریخ العربی.
ابن‏ عطیه، عبدالحق بن غالب. (1422ق). المحرر الوجیز فى تفسیر الکتاب العزیز. بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون.
ابن‏ کثیر، اسماعیل بن عمر. (1419ق). تفسیر القرآن العظیم. بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون.
ابوالسعود، محمد بن محمد. (1983م). تفسیر ابى السعود (ارشاد العقل السلیم الى مزایا القرآن الکریم). بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
ابوعبیده، معمر بن مثنی. (1381ق). مجاز القرآن. قاهره: مکتبة الخانجی.
بحرانى، هاشم بن سلیمان. (1415ق). البرهان فی تفسیر القرآن. قم: موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة.
بقاعى، ابراهیم بن عمر. (1427ق). نظم الدرر فى تناسب الآیات و السور. بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون.
بلاغى، محمدجواد. (بی‌تا). آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن. مکتبة الوجدانی.
بیضاوى، عبدالله بن عمر. (1418ق). أنوار التنزیل وأسرار التأویل. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
جصاص، احمد بن على. (1405ق). احکام القرآن. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
حویزى، عبدعلى بن جمعه. (1415ق). تفسیر نور الثقلین. قم: اسماعیلیان.
خامنه‌ای، سید علی. (1390). بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی. قابل دسترس در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17127
رشید رضا، محمد. (1414ق). تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار. بیروت: دار المعرفة.
زحیلى، وهبه. (1411). التفسیر المنیر فی العقیدة والشریعة والمنهج. دمشق: دار الفکر.
زمخشرى، محمود بن عمر. (1407ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل وعیون الأقاویل فى وجوه التأویل. بیروت: دار الکتاب العربی.
سبحانى تبریزی، جعفر. (1395). منیة الطالبین فی تفسیر القرآن المبین. قم: مؤسسه امام صادق(ع).
سبزوارى، محمد. (1406ق). الجدید فى تفسیر القرآن المجید. بیروت: دار التعارف للمطبوعات.
سمرقندى، نصر بن محمد. (1416ق). تفسیر السمرقندى المسمى بحر العلوم. بیروت: دار الفکر.
سید قطب، بن ابراهیم شاذلی. (1425ق). فى ظلال القرآن. بیروت: دار الشروق.
شریف الرضى، محمد بن حسین. (1406ق). تلخیص البیان فی مجازات القرآن. بیروت: دار الأضواء.
شعرانى، ابوالحسن. (1386). پژوهش هاى قرآنى علامه شعرانى در تفاسیر مجمع البیان، روح الجنان ومنهج الصادقین. قم: بوستان کتاب.
صادقى تهرانى، محمد. (1406ق). الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنه. قم: فرهنگ اسلامى.
طباطبایى، سید محمدحسین. (1390ق). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
طبرانى، سلیمان بن احمد. (2008م). التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم. اربد، اردن: دار الکتاب الثقافی.
طبرسى، فضل بن حسن. (1372). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: ناصر خسرو.
طبرى، محمد بن جریر. (1412ق). جامع البیان فى تفسیر القرآن. بیروت: دار المعرفة.
طوسى، محمد بن حسن. (بی‌تا). التبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
عیاشى، محمد بن مسعود. (1380ق). التفسیر (تفسیر العیاشی). تهران: مکتبة العلمیة الاسلامیة.
فخر رازى، محمدبن عمر. (1420ق). التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب). بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
فضل‌الله، محمدحسین. (1419ق). من وحى القرآن. بیروت: دار الملاک.
فیروزآبادى، مجدالدین أبوطاهر. (بی‌تا). تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس. بیروت: دار الکتب العلمیة.
قاسمى، جمال‏‌الدین. (1418ق). تفسیر القاسمی المسمى محاسن التأویل. بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون.
قشیرى، عبدالکریم بن هوازن. (2000م). لطائف الاشارات: تفسیر صوفى کامل للقرآن الکریم. قاهره: الهیئة المصریة العامة للکتاب.
قمى، على بن ابراهیم. (1363). تفسیر القمی. قم: دار الکتاب.
کوفى، فرات بن ابراهیم. (1410ق). تفسیر فرات الکوفی. تهران: وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى، مؤسسه طبع و نشر.
ماتریدى، محمد بن محمد. (1426ق). تأویلات أهل السنة. بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون.
ماوردى، على بن محمد. (بی‌تا). النکت والعیون تفسیر الماوردى. بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون.
مدرسى، محمدتقى. (1419ق). من هدى القرآن. تهران: دار محبی الحسین.
مراغى، احمد مصطفى. (بی‌تا). تفسیر المراغى. بیروت: دار الفکر.
مقاتل بن سلیمان. (1423ق). تفسیر مقاتل بن سلیمان. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
مکارم شیرازى، ناصر. (1421ق). الأمثل فى تفسیر کتاب الله المنزل. قم: مدرسة الإمام علی بن أبی طالب(ع).